این مطلب توسط تیم مرکزآمین و دکتر فتانه محمدی تهیه شده است:
تکنیک های طلایی رفتار با نوجوانان
نوجوانان را تحسین کنید
همهی ما تحسین شدن را دوست داریم و این امری طبیعی است، هرچند بهتر است این احساس خوشایند را از درونمان دریافت کنیم و برای افتخار به خودمان به تأیید دیگران نیاز نداشته باشیم. همهی ما دوست داریم دست یاری کسانی را بفشاریم که به ما افتخار میکنند و اظهار میکنند که شگفتانگیز و موفق هستیم. بنابراین خیلی مهم است که بر جنبههای مثبت اعمال و رفتار نوجوانتان تأکید کنید و به او کمک کنید خوبیهایش را ببیند. به او بگویید که واقعا منحصربهفرد است. متأسفانه بعضی از والدین به این دلیل که خودشان هیچوقت از والدینشان محبت دریافت نکردهاند خجالتمیکشند عشق و علاقهی خود را به نوجوانشان ابراز کنند. مثلا پدر من فقط وقتی که حضور نداشتم از من تعریف میکرد. وقتی بهطور اتفاقی شنیدم که پیش دوستش از من تعریف میکند کلی ذوق کردم؛ حالا فکر کنید اگر مستقیما تحسینم میکرد چه میشد. تحسین کردن فرزندتان باید در راستای علایق او باشد، مثلا اگر به آواز خواندن عشق میورزد، فقط کافی است وقتی در حال آواز خواندن است به او بگویید: «کمی بلندتر بخوان.»
قبل از اینکه به رختخواب بروید از خود بپرسید آیا امروز فرزندتان را از محبت سیراب کردید. اگر جوابتان منفی است هنوز هم دیر نشده است. حتی اگر خواب باشد، برایش نامهای محبتآمیز بنویسید تا وقتی صبح بیدار میشود غافلگیرش کنید.
شماره های تماس کلینیک روانشناسی و مشاوره آمین
آدرس: نارمک میدان هلال احمر به سمت هفت حوض_ورودی میدان 83_پلاک۱۹ط۱
#هماهنگی_وقت_مشاوره_حضوری
#02177955526
#02177845868
#09350633778
این مطلب توسط تیم مرکز آمین و دکتر فتانه محمدی تهیه شده است:
اگر میخواهید کودک شادی داشته باشیداجازه بدهید گاهی اشتباه کند
اگرکودک به خاطر اشتباهاتش بیش ازحد مواخذه شود، به دلیل ترس از اشتباه کردن، دست به هیچ کارتازه ای نمیزند وخلاقیت خودرامی بازد
شماره های تماس کلینیک روانشناسی و مشاوره آمین
آدرس: نارمک میدان هلال احمر به سمت هفت حوض_ورودی میدان 83_پلاک۱۹ط۱
#هماهنگی_وقت_مشاوره_حضوری
#02177955526
#02177845868
#09350633778
حمایتگری یا ترحم از روی خشم
پنهان
وقتی
از شخصی حمایت می کنید و نقش ناجی او را ایفا می کنید، به احساس خود توجه کنید.
آیا
واقعا نسبت به او عشق و محبت می بینید یا خشم و نفرت و ترحم و دلسوزی را تجربه می
کنید!؟
در
بسیاری از مواقع، حمایتگری بیمار گونه، می تواند نوعی مکانیسم مقابله ای در برابر
خشم و نفرتِ شما نسبت به طرف مقابل باشد، تا خود و او، این خشم و نفرت را نبینید.
این
خشم و نفرت از کجا سر منشا می گیرد!؟
بطور ناهشیار، پشت نقابی که
خودمان هم باورمان نمی شود، با خود می گوییم:
از
او بخاطر ضعف و حماقت و بیماری و بی مسوولیتی و غیره اش عصبانی ام پس حمایتش می
کنم تا هم خشمم را نبیند و هم اینکه در موضِعی بالاتر از او قرار می گیرم و اجازه
سر بلند کردن به او را نخواهم داد.
در
واقع گاهی حمایت و توجه افراطی کردن در قالب نقش حامی، معلم، مُنجی و پلیس، مراقب،
پرستار یا مصلح و نقاد و ... می تواند بسیار شیرین و کام روا بخش احساسات
خودشیفتگی افراد باشد
بگذار
فکر کند من خیلی مهربانم، خیلی دلسوز و مراقب و مادرانه یا پدرانه و توانمند و
مقتدرم؛ پس هم احساس ارزشمندی خواهم کرد، هم او را کنترل کرده و سر جایش خواهم
نشاند و هم به تحسین و تشکرش از من وادار خواهد شد تا بفهمد که به من محتاج است و
از من ضعیف تر و نادان تر است و اگر من نباشم او نابود خواهد شد؛
زیرا
اگر دانا و توانمند بود، به حمایتم نیازی نداشت!!
اما
بطور هشیار اینگونه خود را فریب داده و به خود می گوییم که او نیاز به کمکم دارد،
انسان درمانده ای است، بیچاره است، دلم برایش می سوزد و من می توانم او را نجات
دهم، پس حمایتش می کنم چون من خیلی مهربانم و از خود گذشته هستم.
بنابراین؛ حمایتگری افراطی در
قالب توجه بیش از حد به طرف مقابل، در واقع نوعی تنبیه و تحقیر محترمانه طرف مقابل
در لباس مبدل است.
وابسته کردن دیگری به خود، تحت
عنوان حمایت و دلسوزی، علاوه بر سوخت رسانی به هسته های تشکیل دهنده ی خودشیفتگی،
نوعی ریاست طلبی و کنترل گری منفعلانه است که خود را به شکل جامعه پذیر تری تغییر
و استتار کرده است.
ما حمایت می کنیم تا سیطره
حضور و دخالت و دخل تصرفمان در دیگری مشروعیت پیدا کند.
اکثر حمایتگران افراطی، مبتلا
به طیفی از اختلالات سادومازوخیسم یا شخیصتی هستند و از همین طریق به کنترل قربانی
خود مبادرت می کنند و از به استقلال رسیدن او ناخرسند و عصبانی می شوند.
حمایتگر مرضی، به دنبال گرفتن
مدال المپیک ایثار و از خودگذشتگی است و به همین دلیل گاهی بسیار پر زرق و برق و
نمایشی و پر هیاهو و توام با منت، اقدام به حمایت می کند.
در حمایت کنندگی سلامت، تلاش
شما تنها در مسیر خودشکوفایی و توانمند سازی فرد صورت می پذیرد و هرگز برایش نقش
کاسه ی داغ تر از آش را ایفا نخواهید کرد و بیشتر از خودش نگران او نیستید و یا از
مستقل شدن طرف مقابلتان هراس و بد حالی را در درون خود تجربه نمی کنید.
ولی یک حمایت گر بیمار، دائما
احساس دلسوزی و ترحم را با خود یدک خواهد کشید و تلاش می کند تا فرد مورد حمایتش،
دائما در حال تجربه احساس وابستگی نا ایمن توام با احساس گناه باقی بماند.
شماره های تماس کلینیک روانشناسی و مشاوره آمین
آدرس: نارمک میدان هلال احمر به سمت هفت حوض_جنب دبستان توحید_پلاک۱۹ط۱
#هماهنگی_وقت_مشاوره_حضوری
#02177955526
#02177845868
#09350633778
بی گمان همه ما از دروغ گفتن و یا شنیدن آن احساس ناخوشایندی داریم. در این میان پدر و مادر که تربیت کودک جزو اصلی ترین وظایف آن هاست، با شنیدن دروغ از کودک خود احساس ناراحتی بیشتری می کنند. اما باید گفت کودکان علاوه بر الگوگیری از رفتار والدین، به دلایل متعدد به دروغ گفتن روی می آورند.
دروغ در مقابل راستگویی قرار دارد و در تمامی فرهنگ ها و جوامع امری زشت و ناپسند تلقی می شود. بررسی ریشه ای دلایل دروغگویی امری بسیار پیچیده است و نیاز به واکاوی شخصیت انسان ها دارد. اگرچه ممکن است بعضی آن را یک رفتار زنانه تلقی کنند، اما نتایج تحقیقات نشان می دهد که تفاوت معناداری بین مردان و زنان برای دروغگویی وجود ندارد. در خانواده نیز مواردی پیش می آید که والدین از دروغگویی بیش از حد فرزندان خود ابراز نگرانی می کنند.
سیامکی خبوشان، کارشناس ارشد روان شناسی و مشاور خانواده و کودک با بیان این مقدمه به خراسان می گوید: دلایل دروغگویی در کودکان بسیار متعدد است و آغاز آن از زمان تکلم کودک و حدود ۲ سالگی به بعد است.
کودکان گاه برای جریحه دار نکردن احساسات دیگران، پنهان کردن احساسات یا واکنش های خود، فرار از تنبیه و دریافت پاداش و توجه، دروغ می گویند.نکته این جاست که واقعیت و تخیل در زندگی کودکان زیر ۶سال در هم تنیده است و کودک ممکن است هر آن چه را به ذهنش می رسد بر زبان آورد. به این نوع دروغ، «دروغ سیاه و سفید» می گوییم. در بیشتر موارد چنین گفته هایی بسیار اغراق آمیز و غیرواقعی است .مثلا پسربچه ۶ساله ای با هیجان به مادرش می گوید: «من دیروز یک غول دیدم!»در واقع دروغ بیان کننده حقایق مربوط به امیدها و دلهره ها و آشکار کننده آن چیزی است که فرد می خواهد باشد. والدین از طریق اطلاعاتی که از گفته های دروغین کودک کسب می کنند، می توانند به کودک کمک کنند تا واقعیت را از افکار پوچ و خیالی تشخیص دهد.
وقتی بچه ای می گوید که برای عید یک فیل زنده به عنوان هدیه سال نو دریافت کرده است، باید گفت که او دوست دارد یک فیل داشته باشد و نباید او را بابت گفتن این جمله سرزنش کرد.
گاهی کودک دروغ می گوید، زیرا اجازه ندارد حقیقت را بگوید. به عنوان مثال وقتی به مادرش می گوید که از برادرش متنفر است، تنبیه می شود. اما اگر بلافاصله حرفش را پس بگیرد، والدین، او را بابت انکار احساسش مورد تشویق قرار می دهند. با این تجربه کودک نتیجه می گیرد که انسان به دلیل گفتن حقیقت تنبیه می شود. گاهی هم والدین، کودک را به دروغگویی تشویق می کنند. به این صورت که کودک مجبور می شود به منظور دفاع از خود دروغ بگوید. این کارشناس ادامه می دهد: کودکان از این که والدین از آن ها پرس و جو کنند، بیزارند به خصوص وقتی گمان کنند والدین از قبل پاسخ ها را می دانند. کودکان همچنین از سوال های غافل گیر کننده بدشان می آید سوالاتی که وادارشان می کند دروغ بگویند، حقیقت را پنهان کنند و خجالت بکشند.
شماره های تماس کلینیک روانشناسی و مشاوره آمین
آدرس: نارمک میدان هلال احمر به سمت هفت حوض_ورودی میدان ۸۳_پلاک۱۹ط۱
#هماهنگی_وقت_مشاوره_حضوری
#02177955526
#02177845868
#09350633778